ثنا کوچولوثنا کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

یکی یکدونه ی ما ثنا

سومین دندون ثناخانوم

سومین دندون ثنا جون ازبالا بالاخره دراومد هوررررررااااااااااا عزیزم چندروزه حسابی داری مارو اذیت میکنی و بهونه میگیری که من تازه فهمیدم بخاطر دندونت بوده امیدوارم دندونای بعدیت زود در بیاد وبتونی غذاهارو خوب بجوی این روزا که به سال نو نزدیک میشیم سرمون حسابی شلوغه خونمون به هم ریخته است ثناخانومم که نمیذاره به کارام برسم باید بخوابونمش تا بتونم تندتند کارامو انجام بدم بعدشم که بیدار میشه بهونه هاش شروع میشه ومیخواد بره بیرون عزیزم امسال اولین بهار زندگیت رو تجربه میکنی چقدر خوشحالم که هستی وما امسال سه نفری دور سفره ی هفت سین میشینیم با وجود تو امسال قشنگ ترین بهار زندگیمون خواهد بود بهار پارسال هم قشنگ بود چون منتظر تولد...
28 اسفند 1392

سومین دندون ثناخانوم

سومین دندون ثنا جون ازبالا بالاخره دراومد هوررررررااااااااااا عزیزم چندروزه حسابی داری مارو اذیت میکنی و بهونه میگیری که من تازه فهمیدم بخاطر دندونت بوده امیدوارم دندونای بعدیت زود در بیاد وبتونی غذاهارو خوب بجوی این روزا که به سال نو نزدیک میشیم سرمون حسابی شلوغه خونمون به هم ریخته است ثناخانومم که نمیذاره به کارام برسم باید بخوابونمش تا بتونم تندتند کارامو انجام بدم بعدشم که بیدار میشه بهونه هاش شروع میشه ومیخواد بره بیرون عزیزم امسال اولین بهار زندگیت رو تجربه میکنی چقدر خوشحالم که هستی وما امسال سه نفری دور سفره ی هفت سین میشینیم با وجود تو امسال قشنگ ترین بهار زندگیمون خواهد بود بهار پارسال هم قشنگ بود چون منتظر تولد...
28 اسفند 1392

ده ماهگی ثنا خانوم

ثنا خانوم ما دیروز که 16 بود ده ماهه شد عزیزکم ده ماهگیت با یه روز تاخیر مبارک دیروز که اصلا وقت نکردم بیام و تو وبلاگت بنویسم چون شما ماشاالله حسابی شیطون شدی یا بهتره بگم شیطونتر نمیذاری به هیچ کاری برسم یا باید پیشت باشم یا ببرمت بیرون اگرم ازت غافل بشم یه خرابکاری میکنی این روزا هم که به عید نزدیک میشیم وباید خونه تکونی کنیم ومن بخاطرشما هنوز هیچ کار نکردم دیروز میخواستم شروع کنم ولی مگه میذاری توی همه کارا باید خودتو برسونی ودخالت کنی وببینی اگر چیزی گیرت اومد بخوری   دو روز پیش بردمت آرایشگاه وموهاتو کوتاه کردم که متاسفانه شما همکاری نمیکردی وهمش میخواستی بلند شی باچه دردسری نشوندمت تاموهات کوتاه شد د...
17 اسفند 1392

ده ماهگی ثنا خانوم

ثنا خانوم ما دیروز که 16 بود ده ماهه شد عزیزکم ده ماهگیت با یه روز تاخیر مبارک دیروز که اصلا وقت نکردم بیام و تو وبلاگت بنویسم چون شما ماشاالله حسابی شیطون شدی یا بهتره بگم شیطونتر نمیذاری به هیچ کاری برسم یا باید پیشت باشم یا ببرمت بیرون اگرم ازت غافل بشم یه خرابکاری میکنی این روزا هم که به عید نزدیک میشیم وباید خونه تکونی کنیم ومن بخاطرشما هنوز هیچ کار نکردم دیروز میخواستم شروع کنم ولی مگه میذاری توی همه کارا باید خودتو برسونی ودخالت کنی وببینی اگر چیزی گیرت اومد بخوری عزیزدلم روز به روز بامزه تر میشی وبا شیرین کاریات مارو خوشحال میکنی خیلی دوست داری حرف بزنی ولی نمیتونی ویه چیزایی براخودت میگی که ما نمیفهمیم ...
17 اسفند 1392

???مین پست برای ثناجون

ثنا جون نمیدونم این چندمین یادداشتیه که برات مینویسم ولی بازم امیدوارم یه روزی اینا رو بخونی وبدونی چقدر برامون عزیزی میخوام بازم از کارات بنویسم از شیطونیات از کارهایی که انجام میدی و باعث میشی این روزا برامون بهترین  وخاطره انگیز ترین روزها بشه وقتی بهت نگاه میکنم بخصوص وقتی معصومانه میخوابی باورم نمیشه که دارمت باورم نمیشه که هرروز صبح که از خواب بیدار میشم تورو کنارم میبینم گاهی اوقاتم فکر میکنم همه ی اینا خوابه وبزودی از خواب بیدار میشم ولی به قول بابایی خواب دیگه اینقدر طولانی نمیشه ثناجون  چند روزیه راه رفتنت بهتر شده مسافت بیشتری میتونی راه بری بعضی اوقاتم خودت بلند میشی و چند قدمی راه میری یاد گرفتی م...
1 اسفند 1392
1